menusearch
psvcw.ir

غرب نمی‌خواهد جانبازان شیمیایی ایران دیده شوند.

جستجو
۱۳۹۸/۵/۱۸ جمعه
(0)
(0)
غرب نمی‌خواهد جانبازان شیمیایی ایران دیده شوند.
غرب نمی‌خواهد جانبازان شیمیایی ایران دیده شوند.

غرب نمی‌خواهد جانبازان شیمیایی ایران در جهان دیده شوند

گفت‌وگو با جانباز سید کمال لوح‌موسوی

کد خبر:۸۹۱۶۵۶

تاریخ انتشار:۲۵فروردين ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۳14 April 2019

مناطق نظامی و غیرنظامی کشورمان در طول هشت سال دفاع مقدس بار‌ها مورد بمباران شیمیایی ارتش بعث عراق قرار گرفت تا ایران به بزرگ‌ترین قربانی سلاح‌های شیمیایی در جهان تبدیل شود. حملات ارتش عراق در حالی صورت می‌گرفت که سازمان‌ها و نهاد‌های بین‌المللی چشم بر این جنایت بزرگ می‌بستند و کشور‌های غربی که سازنده سلاح‌ها بودند با چراغ سبز‌شان صدام را جهت به کار بردن بمب‌های شیمیایی جسور می‌کردند. سال‌های زیادی از دفاع مقدس گذشته، ولی هنوز هزاران جانباز شیمیایی با عوارض ناشی از این مجروحیت زندگی می‌کنند. عوارضی سخت که زندگی جانبازان و حتی خانواده‌هایشان را تحت‌الشعاع قرار داده است. سیدکمال لوح‌موسوی از جانبازان شیمیایی ۷۰ درصد با تأسیس جمعیت حمایت از مصدومین شیمیایی به دنبال اثبات حقانیت و مظلومیت جانبازان شیمیایی در مجامع بین‌المللی است. هنوز بسیاری از مردم دنیا از بمباران شیمیایی شهر‌های ایران خبر ندارند و باید این موضوع با حضور فعال در کنفرانس‌های بین‌المللی به اثبات برسد. لوح‌موسوی در گفت‌وگو با «جوان» با تشریح وضعیت جانبازی‌اش از تأثیر حضور جانبازان شیمیایی در مجامع بین‌المللی و تأثیر بر افکار عمومی دیگر کشور‌ها می‌گوید.

جانبازی شما در کدام عملیات اتفاق افتاد؟

من سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در اثر بمباران سلاح‌های شیمیایی عراق مجروح شدم. در آن زمان در بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) مشغول مداوا و خونرسانی به مجروحان بودم. عملیات والفجر ۸ شروع شده بود و عملیات ۷۰ روز جریان داشت و هر روز بمباران و تک و پاتک بود. در جریان عملیات هر روز مجروحان زیادی را به بیمارستان صحرایی می‌آوردند. روز بمباران عراق ۱۴۰ مجروح در بیمارستان داشتیم که بیمارستان را چند بار بمباران کردند و وقتی نتوانستند بیمارستان را از بین ببرند از طریق بمباران شیمیایی کاری کردند تا برای مدتی بیمارستان تعطیل شود. من آنجا به شدت مجروح شدم و مجبور شدم پنج روز در آن محیط بمانم تا بیمارستان تخلیه شود. در آخر حالم بد شد و از هوش رفتم. بعد به تهران منتقل شدم و مدت‌ها درگیر عوارض جانبازی بودم که همچنان این درگیری ادامه دارد. مشکلات پوست، چشم، ریه و مشکلات داخلی بدن همچنان با من است. هر زمان آلودگی هوای تهران زیاد می‌شود باید از تهران خارج شوم، چون به شدت مشکلم افزایش پیدا می‌کند. روزی ۱۶ ساعت باید زیر اکسیژن باشم و وقتی وضعیت هوا برای گروه‌های حساس سخت می‌شود مجبورم سریع از تهران خارج شوم تا وضعم وخیم‌تر نشود. ما به توصیه پزشک متخصص در تهران مانده‌ایم و مجبوریم کنار بیمارستان‌های بزرگ باشیم، چون وقتی وضع‌مان اورژانسی می‌شود باید سریع به این مراکز درمانی برسیم. از بین ۱۵۰ هزار جانباز شیمیایی که در جنگ بودند حدود ۶۸ هزار نفر در بنیاد شهید پرونده دارند. از این تعداد ۵ هزار نفر حالشان وخیم است. از این تعداد ۷۳۹ نفر وضع‌شان خیلی وخیم است که من هم یکی از آن‌ها هستم.

شما چند درصد جانبازی دارید؟

من جانباز ۷۰ درصد شیمیایی هستم. جانبازان زیادی هستند که درصدشان پایین است، ولی وضعیت جسمی بدی دارند. خیلی‌ها هم حاضر نیستند درصدشان را افزایش دهند. به همان دلیلی که خیلی‌ها پرونده تشکیل ندادند دنبال افزایش درصد جانبازی‌شان هم نیستند. اکثر این جانبازان دنبال چیزی نیستند که بخواهند با آن معامله کنند. مثلاً می‌دانم که یکی از جانبازان شیمیایی که وضعیت جسمانی مساعدی ندارد درصد جانبازی‌اش ۲۵ درصد است و مطمئنم اگر دنبالش برود ۷۰ درصد جانبازی را به او می‌دهند، ولی می‌گوید من قصد ندارم دنبالش بروم. دوستانی که پای ارزش‌های خودشان ایستاده‌اند نمی‌خواهند آن را با چیزی عوض کنند.

بسیاری از جانبازان شیمیایی در ظاهر نشان نمی‌دهند که مشکلات وخیم جسمی دارند، ولی زمانی که مدتی با آن‌ها زندگی می‌کنید متوجه وضعیت بد جسمی‌شان می‌شوید. آیا همین موضوع در اجتماع وضعیت را برای جانبازان شیمیایی سخت‌تر نمی‌کند؟

تفاوت جانبازان شیمیایی در مقایسه با دیگر جانبازان در همین است که ظاهرشان چیزی نشان نمی‌دهد و به همین خاطر در بین مردم گم هستند. خودشان هم تمایلی به شناخته شدن ندارند. جانبازان ویلچری و قطع عضو از روی ناچار شناخته می‌شوند، ولی مردم جانبازان شیمیایی را نمی‌شناسند و همین کارشان را سخت می‌کند. با این حال بسیاری از جانبازان شیمیایی از فعالان اجتماعی هستند و با وجود تمام سختی‌ها حضور پررنگ در جامعه دارند.

نرسیدن اکسیژن به جانبازان شیمیایی چه خطراتی دارد؟

همان‌طور که آدم به آب و غذا احتیاج دارد به هوا نیز نیاز دارد. ما در دریایی از هوا غوطه‌وریم و چون آن را نمی‌بینیم قدرش را نمی‌دانیم. اگر برای چند دقیقه هوا نباشد آن زمان اهمیتش برای همه مشخص می‌شود. ما، چون در تهران دچار کمبود اکسیژن هستیم و درصد آلاینده‌ها هم بالاست اولین گروهی هستیم که متوجه این موضوع می‌شویم. من به طور طبیعی بالای ۲۰ درصد اکسیژن خونم کم است. سلول‌ها با اکسیژن و گلوکز کار می‌کنند و برای سوخت و ساز بدن به اکسیژن نیاز دارند و اگر به سلول اکسیژن نرسد سلول دچار ضعف و ناتوانی می‌شود. ما به طور طبیعی آدم‌های خواب‌آلود هستم. من در دانشگاه نمی‌خواستم از اکسیژن استفاده کنم و در کلاس چرت می‌زدم. یکی از استادان با طعنه و کنایه این موضوع را به من گفت و من بعداً در دفترش گفتم تست اکسیژن خون بگیریم. درصد اکسیژن خون او ۹۷ درصد و برای من ۸۰ درصد بود. من به ایشان توضیح دادم به خاطر نرسیدن خون این مشکلات برایم پیش می‌آید و هوشیاری‌ام کم می‌شود. ایشان بعداً فهمید من جانباز شیمیایی هستم و الان یکی از دوستان صمیمی من است و در کار‌های علمی کمکم می‌کند. چون علائم خاصی ندارد مردم با جانبازان شیمیایی آشنایی ندارند و مشکلات‌شان را نمی‌دانند. اگر در اتوبوس حالمان بد شود یا بدن‌مان ضعف کند و اگر بخواهیم در صندلی جانباز‌ها بنشینیم کسی باورش نمی‌شود. بدن‌مان زود خسته می‌شود و چنین مشکلاتی در اجتماع برای جانبازان شیمیایی وجود دارد. جانبازان شیمیایی از سطح متوسط و پایینی از درآمد برخوردار هستند و به دلیل محدودیت‌های سرما و گرما، آلودگی‌های هوا، نوع تغذیه و... هزینه‌های بیشتری را متحمل می‌شوند. همچنین جانبازان شیمیایی توان اشتغال ندارند به همین دلیل دچار مشکلات مالی هستند.

آیا امکان بهبودی قطعی برای جانبازان شیمیایی وجود دارد؟

اگر ما در هوای سالم زندگی کنیم مشکلات‌مان کمتر می‌شود. من هر وقت در هوای مطلوب‌تر هستم نیازم به اکسیژن و دارو کمتر می‌شود. جانبازان زیادی مثل من به خاطر بیمارستان و دارو در شهر‌های بزرگ هستند و ماندن در این فضا عوارض زیادی برای‌مان دارد و حال‌مان را بدتر می‌کند. یک بار نامه‌ای به ریاست جمهوری نوشتم که در آمار ۷۳۹ جانباز شیمیایی وجود دارد که در شهر‌های بزرگ برای درمان مانده‌اند و اگر تسهیلات ویژه بدهید این‌ها حداقل بتوانند در حاشیه شهر‌های بزرگ اقامت پیدا کنند. نامه به بنیاد شهید ارجاع شد، ولی در آخر کاری صورت نگرفت. بنیاد مراکز توانبخشی برای جانبازان دارد و اگر جانبازان در سال چند بار توانبخشی شوند در طول سال زندگی‌شان بهتر می‌شود، ولی برای جانبازان شیمیایی چنین توانبخشی‌هایی وجود ندارد. چرا جانبازان شیمیایی یک بیمارستان مخصوص ندارند یا چرا پس از سال‌ها از پایان جنگ هنوز یادمانی برای شهدا و جانبازان شیمیایی در کشور وجود ندارد؟ هر چند به تازگی در سردشت یادمانی برای شهدای شیمیایی ساخته شده است. باید چنین مکانی وجود داشته باشد تا به شهدای شیمیایی ادای احترام شود. ما که الان زنده هستیم قبول‌مان ندارند و وقتی ۱۰ سال دیگر نباشیم چگونه می‌خواهیم ثابت کنیم ایران قربانی سلاح‌های شیمیایی بوده است. ما هنوز در دنیا خودمان را ثبت نکرده‌ایم. اول باید خودمان را در ایران به رسمیت بشناسند و برای شهدای‌مان یادمان مستقل بسازند تا از تمام دنیا بیایند و ادای احترام کنند و بدانند بیشترین قربانی سلاح‌های شیمیایی بعد از جنگ جهانی دوم را ایران داشته است. منتها ما برای اثبات مظلومیت خودمان کاری نمی‌کنیم و این به مسئولان‌مان برمی‌گردد. ما هنوز غرامت جنگ‌مان را به عنوان قربانی شیمیایی از عراق نگرفته‌ایم. باید غرامت شیمیایی را از سازندگان و فروشندگان سلاح‌های شیمیایی بگیریم. اگر دولت به ما کمک کند ما خودمان شکایت می‌کنیم. ما پولی هم نمی‌خواهیم و فقط می‌خواهیم نسل‌های بعدی ما را ۱۵ سال دیگر انکار نکنند. تعداد جانبازان شیمیایی کشورمان در کجا ثبت شده است و کدام سازمان جهانی آن را قبول دارد؟ اگر مسئولان کاری نمی‌کنند اجازه بدهند خودمان پیگیر این کار‌ها باشیم و بتوانیم حقانیت‌مان را ثابت کنیم.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر